مثبت و پر از فرصت
اگر بگم من و علیرضا دوستان صمیمی بودیم دروغ گفتم، چون نبودیم. یعنی پیش نیومد. مثلا در جریان...
Read MoreSelect Page
Posted by مهدی م. کاشانی | 14 تیر 1398
اگر بگم من و علیرضا دوستان صمیمی بودیم دروغ گفتم، چون نبودیم. یعنی پیش نیومد. مثلا در جریان...
Read MorePosted by مهدی م. کاشانی | 15 آذر 1394
یک. همه چیز آنقدر خوب بود که انگار یک جای کار میلنگید. تقریباً سالن رستوران پر شده بود. بعضیها...
Read MorePosted by مهدی م. کاشانی | 24 اسفند 1392
تقدیم به رومن پولانسکی یکم با چشمانی نیمه باز، در حالی میان خواب و بیداری، روی تخت دراز کشیده...
Read MorePosted by مهدی م. کاشانی | 4 اسفند 1392
تقدیم به خاویر ماریاس همانطور که در خبرها آمدهاست، داستان کوتاه «تلنگر» نوشته مهدی م. کاشانی...
Read MorePosted by مهدی م. کاشانی | 13 خرداد 1392
جالب است که چطور یک اثر هنری آنقدر دو پاره میشود، و پارهها به قدری متفاوتند – چه از منظر...
Read More