تا وقتی ریچموند و دلتا زیر آب برود
شهرگان: در ونکوور اگر زندگی بکنید، لقب زندگی در یک شهر سبز را همراه خودتان یدک میکشید. ولی آگاهی اجتماعی نسبت به موضوعهای محیطزیستی و یا تغییرات اقلیمی بدین معنا نیست که کانادا هم در این زمینه در میان دیگر کشورها خوشنام باشد.
در واقعیت وقتی رد پای کربنی یک کانادایی را در مقایسه دیگر کشورها بگذارند، ما صاحب بزرگترین رد پای کربنی در میان کشورهای توسعهیافته میشویم و این به لطف دو پروژه نفت آلبرتا و گاز مایع (الانجی) متمرکز به بریتیش کلمبیا ممکن شده است.
برای همین به کانادا لقب «مجرم محیطزیستی» دادهاند که با ادامه گسترش و استخراج این دو پروژه، دیگر تلاشها در زمینه کنترل تولید گازهای گلخانهای دیگر کشورها را بیاثر میسازد.
در این میان ولی، آگاهی جامعه ایرانیتبار زمینه تغییرات اقلیمی در چه حدی است؟
در این زمینه سراغ مهبد روحانی رفتیم که کارشناس سنجش گازهای گلخانهای و استراتژیست موضوع مصرف کربن است و به دولتهای شهرهای مترو ونکوور و دولت استانی در این زمینه مشاوره میدهد.
او که در ایران، هلند و انگلستان تحصیل کرده، از موضوع مالیات بر کربن، آینده شهرهای منطقه و رهایی از مصرف گوشت و دیگر فعالیتهایی میگوید که میتواند آیندهای متعادلتر از آنچه پیشبینی شده، رودرروی ما قرار بدهد.
در ناامیدی بسی امید است
متخصصهای تغییرات اقلیمی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: یک دسته از این خیال که عموم مردم، سیاستمدارها و رسانهها شرایط هولناک تغییرات اقلیمی را باور کنند و کاری در این زمینه انجام بدهند، کنار گذاشتهاند و دسته دوم هنوز امید دارند که راه تغییر روند ممکن است و میتوان در آستانه نابودی تمدن بشری و انقراض انسان، به راهحلهای پیشبینی شده پناه برد و ادامه زندگی ما را ممکن ساخت.
مهبد روحانی بهرغم تمامی دلنگرانیهایش، متعلق به دسته دوم است و مکرر در میان صحبتهایش بر این تاکید میورزد که در کنار تمامی واقعیتهای ترسناک مرتبط به گرمایش زمین، باید بر گامهای مثبتی هم تاکید داشت که انجام گرفتهاند: «وقتی اینقدر حجم یک مشکل بزرگ میشود، واکنش طبیعی آدمها این است که از بحث کناره بگیرند و برای همین هم خیلی مهم است بعد از بحث نابودی جهانی، نشان بدهیم که چه کارهای مثبتی را میتوان انجام داد و چه گامهای مثبتی تاکنون به سرانجام رسیدهاند. باید موارد علمی مثبتی که آدمها را سرشوق بیاورد مطرح بشوند.»
هرچند این کار سادهای نیست. انسان بیش از شصت سال است با تغییر اقلیم روبهرو هست، ولی بیشتر از آنکه صرف ترمیم محیطزیست کاری انجام گرفته باشد، سرمایهگذاری بر انکار واقعیت تغییرات اقلیمی شده است.
روحانی خود نسبت به آنچه گذشته و میگذرد، بدبین باقی مانده است: «اخیرا یک ویدیو از دهه شصت میدیدم که داشت از تغییرات اقلیمی حرف میزد. یعنی پنجاه سال بیشتر است که ما به این موضوع آگاهی داریم. هرچند تازه یواش یواش توانستیم در سطح جهانی به یک قراری برسیم که تازه آن هم هیچ تعهد اجرایی ندارد و ما هنوز که هنوز است مصرف سوختهای فسیلی را متوقف نکردیم.»
دهههاست در موضوع تغییرات اقلیمی میدانیم، ولی تازه تاثیرهای منفی آن قدرتمندانه جلویمان قرار گرفته و روحانی تاکید میکند که شرایط بدتر از این خواهد شد: «قرار هم نیست اثرات مخرب گازهای گلخانهای که الان مصرف میکنیم تا دهههای آینده مشخص بشود. یعنی الان هم اثراث یک صد سال گذشته انباشت این گازها در اتمسفر به خاطر کارهای خودمان را داریم مشاهده میکنیم. چه جوری میشود در این شرایط بدبین نبود؟»
وقتی دلتا و ریچموند به زیر آب بروند
در مترو ونکوور در کنار آنکه جنگلهای منطقه به خاطر تغییرات اقلیمی شاهد مرگ گسترده درختهایشان هستند، آنچه بیشتر بانی نگرانیهاست، بالا آمدن سطح آب دریاهاست. نقشه دولت شهر ونکوور یا پیشبینیهای دولت استانی البته از بالا آمدن تا ۱۲۰ سانتیمتری آب دریاها تا ۲۱۰۰ میلادی میگویند.
ولی مطالعههای تازه میگویند که آب دریاها خیلی سریعتر از آنچه پیشبینی میشد بالا خواهند آمد. ولی هنوز سوال است که آیا ۲۵۰۰ ما شاهد افزایش ۱۵ متری سطح آب دریاها خواهیم بود یا ۲۱۰۰؟
روحانی میگوید حتی همین یک متر هم افزایش سطح دریاها و رودخانهها برای مترو ونکوور فاجعه بار است: «دلتا و ریچموند را نگاه بکنید که همینالان هم زیر سطح دریا هستند و حتی همین یک متر افزایش سطح آب هم برایشان تغییر بزرگی خواهد بود.»
ولی چرا دولتهای محلی جدی در این مورد صحبت نمیکنند و جامعه را آماده شرایط بد پیش رو نمیکنند؟ روحانی میگوید که «حدسم این است که مقامات دولتی بخشی از این مسایل را نمیخواهند جلوی چشم مردم بیاورند. شما بر فرض در ریچموند زندگی بکنید و بدانید یک سری پیشبینیها میگوید که آب دریا فرضا ۲ متر یا بیشتر بالا بیاید و ما فنآوری این را نداریم تا جلوی ورود این آب را بگیریم و مقدار زیادی از این شهر زیر آب میرود. خب، شما چه عکسالعملی خواهید داشت؟ آخر چهجوری یک شهرداری میتواند چنین چیزی را مطرح کند؟»
البته دانشمندها و مهندسها، محدودهای از حداقل و حداکثر بالا آمدن سطح آب دریاها ارایه دادهاند، ولی تا سال ۲۱۰۰ واقعا سر نرسد، کسی واقعا نمیداند چقدر آب دریاها بالا کشیدهاند. دولتهای محلی البته به گفته روحانی، در حال برنامهریزی هستند تا چه میتوان کرد و حداقل در سطح آکادمیک دانشگاهها و موسسههای تحقیقاتی محلی، موضوع چگونگی خو گرفتن با تغییرات اقلیمی مطرح است.
روحانی میگوید که بحث خو گرفتن مطرح است، «چون برای یک سری اتفاقها دیگر دیر شده و دیگر نمیتوانیم جلویشان را بگیریم و تغییرات عظیمی در پیش رو هستند، ولی ما چقدر آمادهاش هستیم؟ آکادمیکهای همینجا دارند بر روی این سوال کار میکنند. شهرداریها هم در جریان هستند ولی در وبسایتهایشان مطرح نمیکنند.»
بعضی موارد پیشبینی است، مثلا اینکه جریان گلف استریم میتواند از کار بیافتد و کل اروپا وارد عصر یخبندان میشود، ولی «یک سری چیزها را نمیدانیم. ولی یک واقعیتهایی مشخص است، بسیاری مناطق زیر آب خواهند رفت و ما با تعداد بسیار بالای پناهندههای تغییرات اقلیمی روبهرو خواهیم شد. یعنی آنچه الان از سوریه میبینیم در مقابل تعداد پناهندههای تغییرات اقلیمی هیچی نیست و این خودش یک بحث کاملا جدید است و الان هیچ کشوری آمادگی آن را ندارد.»
ایرانیتبارها، مسوولیتهای دولت و نقش مردم
مردم ولی چقدر آگاهی دارند، چقدر نسبت به این موضوع حساس هستند؟
روحانی توضیح میدهد تمامی جامعه ایرانیتبار اینجا را نمیشناسد و نظری در موردش ندارد، ولی در مورد آدمهای نزدیک به خودش میتواند بگوید که «اغلبشان قبول میکنند که این مشکل هست و قبول دارند یک معضل است، ولی اینکه عملا کاری برایش انجام بدهند، خیلی کم چنین میکنند. برخی هم از بیخ این موضوع را نادیده میگیرند و یا اینکه میگویند اصلا همچنین چیزی حقیقت ندارد.»
البته روحانی هم مثل بقیه متخصصهای تغییرات اقلیمی میداند که بحث در زمینه واقعیت این موضوع مدتهاست تمام شده است. «ولی این مساله اصلا جای بحث ندارد. فقط کافی است یک نفر یک ذره با دقت وقت بگذارد و متوجه واقعیتها بشود و کسانی که تغییرات اقلیمی را رد میکنند، آنها چنین وقتی را نگذاشتند و راحتترین راه را، یعنی انکار را انتخاب میکنند.»
روحانی سپس میگوید از یک سو ما با بزرگترین چالش بشر در تمامی اعصار روبهرو هستیم و احتمال زیادی وجود دارد که تمدن بشر و موجودی به نام انسان فدای تغییرات اقلیمی بشود، از آن سو مباحث محیطزیستی هنوز برای ما یک مبحث لوکس محسوب میشود.
«احساس میکنم که جامعه ایرانی با مسایل مختلفی درگیر است. مهاجرت، پیچیدگیهای اجتماعی و غیره و این باعث میشود که این موضوع در ظاهر لوکس، از نظر درجه اهمیت پشت هزار تا چیز دیگر قرار میگیرد که معمولا دغدغه یک ایرانی مهاجر است.» ولی در کنار این، برای روحانی «خیلی جالب است که چقدر از میشنوم که این کار دولت است، نه مردم. این ریسک را میکنم و میگویم این خیلی بین ما ایرانیها مرسوم است تا مسوولیت این موارد را خیلی راحت به دوش دولت بیاندازیم. خب، یک آدم چقدر میتواند تاثیرگذار باشد؟ جوابم طرح یک سوال است که شما اگر میتوانید انتخاب کنید که خیلی کم تاثیرگذار باشید یا ابدا تاثیری نداشته باشید،کدام را انتخاب میکنید؟»
روحانی میگوید دولت با فشار شهروندهایش تغییر نظر میدهد. همچنین اگر آدمی تغییر فردی را انتخاب کند، در ورای وجدانی راحتتر، آدمهای اطراف خودش را میتواند با کارهایش به فکر بیاندازد، تا پیش بیایند و از او بپرسند چرا چنین میکند یا خود آدم میتواند برود و با دیگران صحبت کند.
«فقط دولتها نیستند، ما هم صدمه میزنیم. دولتها و شرکتها برای ماشین و هواپیمای ما دارند این سوختهای فسیلی را استخراج میکنند و حتی اگر در سطح خودمان و چهار تا همسایهمان هم کاری بکنیم، این خودش یک گام بزرگ است. از لحاظ عدد و رقم درست است که فعالیت یک نفر در کل جهان تقریبا تاثیری ندارد، ولی قطره قطره جمع میشود و درنهایت یک دریا میشود.»
درنهایت البته «اگر همه ما این کار را بکنیم، این خودش همهچیز را تغییر میدهد. ما الان به نسبت ۱۰ یا ۲۰ سال پیش در جایگاه متفاوتی هستیم و این تغییرات از همین کارهای فردی شروع شده است. بهنظرم ما از لحاظ اخلاقی موظف هستم تا این موضوع را بررسی کنیم.»
تنهایی چه کارهایی میشود انجام داد
روحانی میگوید اول از همه باید مصرف گوشت، بخصوص گوشت قرمز، کم یا در کل قطع بشود. «این رفتار من است که دارد زمین را تخریب میکند. گوشتی که میخورم، نماد این تخریب است. آیا این مسوولیت دولت است که بیاید و جلوی مرا بگیرد و مصرف گوشت را ممنوع اعلام کند؟ یا اینکه خودم میتوانم رفتارم را تغییر بدهم؟»
روحانی مثال از این میزند که تنها آبی که برای تولید گوشت یک همبرگر متوسط صرف میشود، برابر ۱۵ مرتبه حمام کردن یک انسان بالغ در امریکای شمالی است. درحقیقت اگر انرژی و هزینههای تولید غذای دام و حمل و نقل نقل آن و خود دامها و تولیدات دامداری را بر روی هم جمع کنیم، به فراتر از نیمی از تولید گازهای گلخانهای جهان میرسیم.
«هیچچیزی به اندازه کاهش یا مصرف گوشت قرمز و دیگر انواع گوشت تاثیرگذار نیست. هرچه به گیاهخواری نزدیکتر بشویم، برای محیطزیست بهتر خواهد بود.»
گام بعدی کاهش مصرف انرژی در هرکجای دیگر است. استفاده از حمل و نقل عمومی، یا دوچرخهسواری یا پیادهروی به جای استفاده از ماشینهای شخصی یا اینکه تغییر نحوه مصرف نور با خاموش کردن چراغهای اضافه یا سوار هواپیما نشدن یا کمتر پرواز کردن، دیگر گامهایی هستند که یک نفر میتواند به تنهایی انجام بدهد.
در پایان البته روحانی از همه میخواهد تا «مدل خوبی برای اطرافیانمان باشیم، با دوستهایمان در این موضوع بحث بکنیم. به نمایندههای محلیمان در سطحهای شهری، استانی و کشوری بفهمانیم که این موضوع برایمان مهم است. اگر میخواهید دولت رفتارش را عوض کند، بهش بگو. منتظر نمانید تا بقیه کاری بکنند و یک اتفاقی بیافتد، خودتان دست به عمل بزنید.»
مالیات بر کربن، مثال بریتیش کلمبیا
دولت البته در این میان تلاش میکند تا تغییرات اقلیمی را کنترل کند. نماد آن مالیات بر کربن است که سالهاست در بریتیش کلمبیا اجرایی شده است و به زودی در سرتاسر کانادا اعمال خواهد شد. هرچند روحانی میگوید تاثیرگذاری مثبت این مالیات تا وقتی قیمت یک تن کربن به فراتر از ۱۰۰ دلار برسد، مشخص نخواهد شد.
«واقعیت این است که باید بر کربن قیمت گذاشت تا بتوان مصرف آن و تولید گازهای گلخانهای را کاهش داد. هیچ راه دیگری ندارد، هر کس دیگری میگوید راههای دیگری داریم، نه، نیست. این قیمتگذاری یا مالیات است یا گزینه تعیین سطح و بازار فروش کربن / cap and trade است. بهنظرم مالیات خیلی موثرتر است، چون ما بلافاصله با تغییر شرایط اقتصادی، شاهد تغییر رفتارها میشویم.»
البته بریتیش کلمبیا از ۲۰۰۸ مالیات بر کربن را با قیمت ۱۰ دلار بر هر تن تولید کربن شروع و از ۲۰۱۲ افزایش قیمت این مالیات را بر رقم ۳۰ دلار بر هر تن تولید کربن متوقف ساخته است. دولت فدرال این مالیات را با قیمت ۱۰ دلار بر هر تن از سال ۲۰۱۸ شروع میکند. در کشور البته نسبت به تصمیم دولت فدرال در موضوع وضعی مالیات تازه، اعتراضها بلند است.
روحانی میگوید اولین مشکل، استفاده از کلمه «مالیات» است و باید به جای استفاده از این کلمه، بحث بقاء انسان و نابودی تمدن بشر مطرح بشود. روحانی همچنین توضیح میدهد که این مالیات بر زندگی افراد تاثیرش خیلی کمتر است تا یک صنعتی که هزارها برابر یک نفر بایستی هزینه برایش بدهد. انتخاب این مالیات البته به گفته روحانی، نیازی ندارد تا مقبول مردم قرار بگیرد، چون این تنها چاره باقیمانده در زمان خیلی کوتاه ما برای متفاوت ساختن روند تغییرات اقلیمی است.
ادعای تمیز بودن یک سوخت فسیلی
ولی چرا بریتیش کلمبیا بهرغم وضع این مالیات شاهد افزایش سطح تولید گازهای گلخانهای خود بوده است؟ روحانی میگوید جواب را باید در اصرار دولت استانی به گسترش تولید و عرضه گاز مایع (الانجی) یافت.
«اگر ما این صنعت را از معادله حذف کنیم، بیسی تولید گازهای گلخانهای خود را افزایش نداده است. میتوانم هم بگویم اگر این مالیات نبود، ما با افزایش جمعیت شاهد تولید خیلی بیشتر گازهای گلخانهای میشدیم.»
در حقیقت بیسی در مباحث محیطزیستی سابقه خوبی داشت، تا وقتی مشکلات مالی سال ۲۰۰۹ پیش آمد و در کنار آن، دولت محلی بر عرضه و مصرف سوختهای فسیلی به جای انرژیهای پاک پایفشاری کرد. این دولت میگوید الانجی سوخت پاک است، چون پیشبینی شده در چین و دیگر کشورها جایگزین زغالسنگ بشود.
«بله، اگر زغالسنگ را با گاز مایع مقایسه کنید، خب، الانجی پاکتر است. خود این سوخت پاک نیست، در مقایسه با کثیفها، کمتر از بقیه کثیف است. درنهایت این یک سوخت فسیلی است و گاز گلخانهای تولید میکند.»
ولی این ادعا هم جای بحث دارد. «چون به فرض ژاپن تمرکزش بر کاهش نیروگاههای هستهای است. خب، اگر الانجی را به ژاپن بدهیم، جایگزین انرژی هستهای میشود که یک انرژی پاک است. در این شرایط دیگر این ادعا معنایی ندارد. من خودم با این ادعا مشکل دارم، چون بر چیزی که کنترلی بر رویش ندارد، متمرکز شده است. شما به خریدار نمیگویی که فقط در شرایطی میفروشم که جایگزین زغالسنگ بشود. اگر چنین بود، بعله، ولی ما به هر خریداری الانجی را میفروشیم.»
در جواب به اینکه کانادا و کاناداییها را مجرمهای محیطزیستی خطاب میکنند، روحانی میگوید، «در کل قبول دارم و مثالش نفت آلبرتا که خیلی اسفبار است. ما میآییم و نفتی که با شن آغشته است با صرف یک انرژی خیلی وحشتناک و صدمههای محیطزیستی زیاد، این را استخراج میکنیم و تازه این استخراج زیر قیمت بشکهای پنجاه، شصت دلار صرفه ندارد، چون این رقمی است که برای تولید هر بشکه باید هزینه بکنیم.»
روحانی میخواهد دیدگاه مقدم گذاشتن اقتصاد بر همهچیز کنار گذاشته شود. در واقعیت، اقتصاد جدا از زندگی واقعی نیست و زندگی واقعی به قوانین علمی، از جمله قوانین فیزیک و شیمی وابسته است. قوانین فیزیک و شیمی هم رشد اقتصادی در زمینه تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش فزاینده دمای میانگین زمین در نظر نمیگیرند.
«این یک دید خیلی محدود است که اقتصاد را جلوی همهچیز میگذارد و متاسفانه تا وقتی که در حساب و کتابهایمان بحثهای محیطزیستی را درست وارد نکنیم، این اتفاقها خواهد افتاد. یعنی اینکه ایجاد شغل و درآمد و موضوع درآمد ناخالص ملی را در اولوت همهچیز قرار میدهند. دولت را به حال خودش بگذاری، اینجوری کار میکند. شما به عنوان یک شهروند باید بهش بفمانی این بحث محیطزیستی مهم است. بعد تاثیر میگذارد.»
جایگاه کانادا در موضوع تولید انرژی
از یک طرف کشورهایی مثل دانمارک، در برخی روزها تا فراتر از ۱۰۰ نیازشان از باد و دیگر منابع تجدیدپذیر انرژی تولید میکنند، از سویی دیگر کشورهایی مانند چین و هند تبدیل به سرمایهگذارهای اصلی و همچنین پیشروهای صعت سوختهای تجدیدپذیر شدهاند. در این میان کانادا همچنان بر صنعت سوختهای فسیلی قمار میکند.
روحانی میگوید، هیچکدام از این کشورها با کنار گذاشتن تدریجی صنعت سوختهای فسیلی دچار مشکل اقتصادی نشدهاند، «ورشکست هم نشدند. ولی الان کل صنعت نفت آلبرتا به محض کاهش قیمت در بازار، زیر سوال رفته است.»
در جواب افرادی که میگویند آینده اقتصاد و شکوفایی کانادا وابسته به تکیه به نفت آلبرتا و الانجی بریتیش کلمبیاست، روحانی میگوید که «ما نمیتوانیم رشد اقتصادی را بحث بقاء مقایسه کنیم. این دو موضوع را نمیشود در یک ترازو قرار داد. واقعیت این است که هر کسی ادعا میکند ما باید همین شکلی زندگی بکنیم و همهچیزمان همین بماند و زمین هم گرمتر نشود، چنین چیزی ممکن نیست. ما سالیان سال بدو توجه فقط نفت و گاز استخراج کردیم و بدون یک ذره تفکر آنها را سوزاندیم. از یک جایی به بعد دیگر باید تاوانش را بدهیم و الان هم متاسفانه دیگر وقت پرداخت این تاوان رسیده است.»
البته فنآوری در کنار ماست. روحانی چنین توضیح میدهد: «مثالش کارخانه سولار سیتی تسلا یا تولیدهای متنوعتر، بهتر، ارزانتر و کارآمدتر اتوموبیلهای برقی یا اینکه دولت شهر ونکوور معین کرده ساختمانهای تازهساز حتما بایستی یک ایستگاه شارژ ماشینهای برقی داشته باشند. با این سطح برنامهریزیها، میشود خودمان را از سوختهای فسیلی رها کنیم. چاره دیگری هم نداریم. ما وارد دوران تازهای شدهایم و این دوران با هرچه بوده فرق میکند. تغییرات اقلیمی به کنار، فنآوری و هوش مصنوعی پیش روی ماست. ما باید خودمان را آماده این دوران بکنیم و رفتارهای گذشته دیگر جواب پس نمیدهد.»
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سیدمصطفی رضیئی، مترجم و روزنامهنگار مقیم شهر برنابی است. او نزدیک به سه سال است در کانادا زندگی میکند و تاکنون ۱۴ کتاب به ترجمه او در ایران و انگلستان منتشر شدهاند، همچنین چندین کتاب الکترونیکی به قلم او و یا ترجمهاش در سایتهای مختلف عرضه شدهاند، از جمله چهار دفتر شعر از چارلز بوکاووسکی که در وبسایت شهرگان منتشر شدهاند. او فارغالتحصیل روزنامهنگاری از کالج لنگرا در شهر ونکوور است، رضیئی عاشق نوشتن، عکاسی و ساخت ویدئو است، برای آشنایی بیشتر با او به صفحه فیسبوکاش مراجعه کنید.