شعری از فانوس بهادروند
پاییز عزیز
وقتی میآیی
یادت باشد
چند برگ نارنجی را بگذار
لابلای برگهای سپید
ایرادی ندارد که
خط خورده باشند
یا آنقدر کهنه که
بوی دفترهای کاهی
یا کتابهای قدیمی
یا گِلهای باغچهی کوچک خانهامان
در پُشتِ بُرج را میدهند
یادت میماند که
وقتی میآیی
داوودیهای زرد را فراموش نکنی
یادت باشد
در گیسوان خرمایی مهسا گلی زرد بیارایی
همان داوودی باشد
بیشتر دوست دارم
و گیسوان پریشان مجنونها در خیابانهای تهران را سبزت میخواهم رنگ کنی
یادت باشد
وقتی میآمدی
شانههای زرین را فراموش نکنی
شکل برگ یا گربه
خُب …
میخواهم
همه چیز روی همان قرار همیشه باشد
پاییز عزیز …
#فانوس بهادروند
۲۳ شهریور ۱۴۰۲