Advertisement

Select Page

چند شعر کوتاه از رویا سامانی

چند شعر کوتاه از رویا سامانی

 

شاخه‌ی تنهایی

که هر روز

چند پرنده می‌زاید و

 آسمانم ‌را می‌لرزاند

می‌کشد سایه‌ی قدیمی را

بر صفحه‌ی کاغذ

 

به دیدنم که آمدی

ترکه‌ای انار بیاور

تا شلاق شود بر دستم

باید اسمت را با لهجه‌ی

پاییز بنویسم…

 

 

۱

من حتی

برای تویی که

ندیدمت

دلتنگم…

 

۲

فراتر از پرواز

موهای تو بود

در باد

پر کشید…

 

۳

می خندی

و باز

از روی لب‌هایت مشق

می نویسم…

 

۴

این غنچه‌ای که در

دستم نشسته است

ادامه‌ی زخمهای توست

که هر روز

می شکفد…

 

#رویا سامانی

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights