![شعر «پرفورمنس» از جمشید عزیزی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2025/02/FrontImage-Azizi-150x150.webp)
آنارشیست غمگین من
![آنارشیست غمگین من](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2019/08/IMG_20190820_211027_477-1185x640.jpg)
آنارشیست غمگین من،
حنجره را به زخمهی سازدهنیها مسپار،
به سهتارها نیز،
با ناسازترین سازها بخوان
تا دیگرگونه صدا کند، آونگِ کسلِ تکرار، در حلق ناقوسِ کهنه!
آنارشیستِ غمگین من،
قصهی پیراهنت و انگشتهام را
برای باغچههای خانگیِ رام بازگو مکن،
بر برگهای خط دارِ حشیش بنویس! با جوهری از خون و شراب،
تا گیاهانِ جهان، از وزشِ دردی خوشایند در آوندهایشان، به خود بپیچند…!
آنارشیست غمگینِ من،
بیا، شناسنامههایمان را
عقدنامههایمان را
مدارکِ وراثتمان را آتش بزنیم،
شاید حلبیآبادها هم گرم شوند…!
آنارشیست غمگین من
در میدانهایی که سایههای مبهوت را
ـ در میانِ نگاهِ تحمیقیِ گلهی آدمهاـ به دار میکشند،
به هر تماشاچی، نقاشیای هدیه کن، که تصویرِ به دار آویختنِ خودش باشد..!
آنارشیستِ غمگینِ من،
بومهایِ رسمی را رها کن!
با رُژِ لبت، روی گنبدهای بزرگ، آزادیِ خونین را بنویس…
و این همه علامتِ = در خطوط عابر پیاده را نامساوی کن، واقعیتر است…
![](http://shahrgon.com/wp-content/uploads/2019/08/IMG_20190820_211027_477-150x150.jpg)
طرح از پریسا صنیعی
به نقل از کتابِ رادیکال:
https://taaghche.ir/book/16514/%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D9%84