
شعری از رضا عابد برای کیان پیرفلک

کیان پیرفلک
کیان جان!
عکس تو مرا می برد تا صادق هدایت
با همان افهی منحصر به فردت
دستی گرفته بر گوشهی پایین یقهی کت
چقدر آرتیست شده بودی پسر
کاش آلبر کامو زنده بود
به خاطر تو
سیگار کش میرفت از لب هامفری بوگارت
او هم کلاهش را به احترام تو از سر بر میداشت
آه!
آه جگر سوز
برای همه اختراعهای ناتمام تو
یکی پیدا شود
به ارشمیدوس بگوید
بس کن با این اورکا … اورکا گفتنها
او باید پیش تو لنگ بیاندازد
و یکی دیگر
المقنع را صدا کند
تا دوباره لباس روزبه را تن کرده
ماه نخشب را از پایین کوه سیام بالا کشد
بالا … بالا … بالاتر
نور چهار فرسنگ در چهار فرسنگ برای تو خیلی کم است
همین جا باید گفت
گور پدر خواجه نظام الملک که به جای اسم او
فقط میگفت: آن سگ
ای بابا!
سگ که فحش نیست
چرا باید عصبانی شویم
کیان من!
بیا با هم برویم پیش سعدی شیخ علیه الرحمه
یک شکواییه تنظیم کنیم
و
بیت او را پیش خودش بخوانیم:
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
آه!
کودک ده هزار سالهام
#رضا عابد