
شعری از نزهت عبدالهی

زندگی، باید کرد
تا بر اندوهِ زمان،
فرصتِ یک پرواز است
رَختِ یک ساز،
به تَن باید کرد
و رفت به جنگ
ملودیها بِنواخت
نُت به نُت،
حجمِ سیالِ نفس تا به نفس
باید رفت …
رقص باید، آموخت ز سَرو
و نِدایِ نَمِ باران را،
در خاک شنید!
زندگی باید کرد
باید رفت،
بَرِ کُنجِ نوازشگر یار
و بوسید نگار
#نزهت_عبدالهی
از کتاب #پر پرواز