شعری از آیسا حکمت
در خواب هم بودیم
چرخیدی و لبخند زندی
UA-28790306-1
صفحه را انتخاب کنید
حسین فرخی | ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
شنیدنی ست صدا صدا صدا و تن و تن وتن
که پر شده که پر می شود ازتو
عابدین پاپی | ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
درطلوعِ کلماتی که دردمند بودند
عازم میشود به کودکی پیرمردی
مرضیه رشیدپور-کیمیا | ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
زیبایی از تو عبور می کند
و راهی که
می شتابد به آن دور دست.
هادی ابراهیمی رودبارکی | ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
امروز هم رنگ آسمان را نمیبینم.
آسمان تناش بوی دود میدهد.
حسن فرخی | ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
نگفتم؟
تخریب آن همه اندام
که وتن بود
که پرورش داده
به شور و حال
لگد مال اما طبل ها شده بودند
عزت گوشهگیر | ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
پدر به گل ها نگاه می کند. و مادر از اتاق دیگر به او نگاه می کند.
مرضیه برمال | ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
از هبوط
از خواب زخمی
از بلند بلند بیدار شدن
ثریا خلیق خیاوی | ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
پیراهنِ خونی و سوراخ را
به تیر/آهنی میپوشانم
لیلا آرمون | ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
بی تو تا زندهام این بغض به من زنجیر است
مثل پروانه که با پیله خود درگیر است
رضا حدادیان | ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دائم پراست از چمدان، ایستگاهِ باد
انگار خانه کرده سفر، در نگاهِ باد
ابوالفضل حکیمی | ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
بی سر و صدا به قفس برگرد
رو کردن به شانس را شلیک کن
هادی توزندجانی | ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
منتظر به او
و اوی منتظر
و میانه
خالی از فضا
مانا آقایی | ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
«مانیفست»
پنجرهی اتاق کارم
به کوهستان باز میشود