
دنیا همه پرگارم
دل بردهای و خواهی، دست از تو که بردارم؟ زین در نروم بیرون، تا از تو طلبکارم ! دیدند رقیبان...
بیشتر بخوانیدصفحه را انتخاب کنید
مهرانگیز رساپور | 4 مهر 1393
دل بردهای و خواهی، دست از تو که بردارم؟ زین در نروم بیرون، تا از تو طلبکارم ! دیدند رقیبان...
بیشتر بخوانیدمهرانگیز رساپور | 20 شهریور 1393
شِکوه کنی، قهر کنی؟ عشق که این نیست، برو ! شرط و شروط مینهی؟ عشق چنین نیست، برو ! هم رهِ عشق بندی...
بیشتر بخوانیدمهرانگیز رساپور | 12 اردیبهشت 1393
دوست عزیز و شاعرمان خانم مهرانگیز رساپور (م. پگاه)، گفتگویی را با آقای داریوش آشوری در بارهی کتاب...
بیشتر بخوانیدمهرانگیز رساپور | 29 اسفند 1392
چهارشنبه سوری و نوروز زین ظلمتِ شب، چو رهسپار سحریم به کز رهِ چهارشنبه سوری گذریم تا کور شود چشمِ...
بیشتر بخوانیدمهرانگیز رساپور | 4 مرداد 1392
دور . . . دور . . . دور . . . از دسترس کابوس از هلهلهها و فریادهای...
بیشتر بخوانیدمهرانگیز رساپور | 3 شهریور 1390
دوشعر از مهرانگیز رساپور (م. پگاه) باز حسود وای حسود را ببین، باز چکار میکند ! دام به نور مینهد! باد شکار میکند ! من به دلِ سفینه و باز حسود در رَهَم غرقِ خیالِ کورِ خود، سنگ سوار میکند ! در...
بیشتر بخوانیدمهرانگیز رساپور | 20 مرداد 1390
شعری از مهرانگیز رساپور (م. پگاه) کینه به آیینه بزد به نام غزل بر جبینِ آیینه زِ...
بیشتر بخوانیدبرای دریافت تازهترین مطاالب و بهروزرسانیهای مطالب شهرگان، به لیست پستی ما بپیوندید.