![شعر «پرفورمنس» از جمشید عزیزی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2025/02/FrontImage-Azizi-150x150.webp)
یک شعر از فرین رضایی
![یک شعر از فرین رضایی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2015/03/Farin-Rezaei-1224x640.jpg)
خاطرات ۴ – کابوس نامه
من کیستم؟
کیستم من؟
از دید مأیوس
گلدانی تنها
که دیگر گلی
در آن نمیروید
یا از نگاه باغچه ای
که قبل از تولد
مرده بود
من کیستم؟
کیستم من؟
که خورشید هنوز هم
مرا در آمار روزانهاش
نمیآورد
***
کیستم من؟
که در صفحه ی
دفترچه ی فصل بهار
هنوز هم
کودکی هستم در زیر باران
با آرزوی چتری
که گلهای بنفشه بر آن برویند
***
من کیستم؟
کیستم من؟
گل اگر بودم
هویتی داشتم
زنبورها میآمدند
نیشی بر تنهاییم میزدند
سبزه ای اگر بودم
یک زوج عاشق
کنارم می آ رمیدند
و آنوقت ما سه تا بودیم
من و آن زوج عاشق
…سه تا
سه….تا
***
…..از مادر
طرح هیچ تصویری را
در ذهن ندارم
مانند پرده ی فرسوده سینمایی
را ماند که عنکبوتها
در آن به خواب رفتهاند
***
از پدر
فقط عِطر گلابی را
که بعد از تراشیدن ریش
بر صورت میزد
گاه گاه
میتوانم به یاد آورم
***
از برادر اما
همه چیز را
میان پارکی
که تا جغرافیای عاطفه
فاصلهای ندارد
کنار گلهای لاله
کاشتهام
و فیلم آن لحظه ی آخرش را
دوربین تاریکخانه ی
ضمیر ناخودآگاهم
به نمایش میگذارد
در دشت سوخته ای
که گاه بادی می وزد
و همراه باد
دختر همسایهمان
که هنوز هم
خود و عشقش را
می افشاند
در این دشت اخته ی بی رمق
***
آن خواهر
که از من کمی کوچکتر است
بعد از آن همه سال
باز….باز
هفته نامهای در دست گرفته است
نجوا میکند
به وسعت یک برگ درخت
به قامت پروانه ای
که هنوز در پیله ای مانده است
و انتظار
انتظار آنکه از قلب خیابانی
و یا حتی کوچهای
گیاهی سر بر آورد
که یادش مانده باشد
آن حوض آبی کوچک خانهمان را
با چند ماهی سیاه کوچولو در آن
یا آن شعمدانی ها
یا آن پرده های سفید
که تن پنجره ها کرده بودیم
***
من کیستم؟
کیستم من؟
که در این اتاق
اتاق بایگانی خاطراتم
که همه تصاویر در آن کج و معوج است
دو پنجره
مثل چشمان یک عنکبوت
مرا می پایند
……من……من