![شعر کوتاه تازهای از مرضیه رشیدپور-کیمیا](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2024/06/FrontPp.Marzieyeh-150x150.png)
و حالا او آمده بود
وقتی باران سایهاش را انداخت روی پنجرهی خانه، تازه دیدمش…
بیشتر بخوانیدصفحه را انتخاب کنید
ناصر پویش | ۱۰ خرداد ۱۴۰۳
وقتی باران سایهاش را انداخت روی پنجرهی خانه، تازه دیدمش…
بیشتر بخوانیدناصر پویش | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
گفت: «متنفرم…از همه دیکتاتورها متنفرم…»
بیشتر بخوانیدناصر پویش | ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
پایش را روی پایم گذاشته بود. فشار میداد و همه حواسش به من بود
بیشتر بخوانید