چند شعر از سریا داودی حموله
زن از بستر کدام رود برخاست
Read MoreSelect Page
سریا داودی حموله | 14 آبان 1401
1 در کابوسی که نیستم زن هنوز زن است درخت می شوم میان دو...
Read Moreسریا داودی حموله | 25 تیر 1401
و تو رفتی ما ماندیم و یک قابِ عکس و زنی که احتمالا دهانه ی اسبی را در دست دارد./ از مجموعه...
Read Moreسریا داودی حموله | 14 تیر 1401
اگر دستی مشت شود دنیا به شکل من تغییر می کند دیواری از گوشه های خودم کم کرده ام آنچه نمی...
Read Moreسریا داودی حموله | 6 تیر 1401
… موقعیت های عشق و انقراض… می توانست بدتر از این باشد تنها ببری منقرض شده باشم...
Read More